loading...
♥♥♥تك نوازنده♥♥♥
مهدي موسوي بازدید : 4 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)


زندگی کردن که به همین راحتی ها نیست جان من!

باید باشد بهانه هایی که نبودشان نابودت کنند...

مثل :خنده های کسی,نگاه خاصی,صدایی.چشمهایی, تکه کلامهایی....

اصلا ادم باید برای خودش نیمکت دو نفره ای داشته باشد ...تاعصر به عصربه ان سربزند....

شب که شدبایدشب بخیرهایی را بشنود....

باید باشند کوچه ها وخیابان و پیاده رو های که از قدمهایت خسته شده اند.....

فنجان های قهوه ای که فالشان عشق باشد....

میزی در کافی شاپ باید شاهد خاطرات ادم باشد...

باید باشند ریتم ها وموسیقی هایی که دگرگونت کنند...

حتی بوی عطری خاص درزندگیت حس شود...

دست خطی که دلت را بلرزاند....

عکس که اشکت را دراورد......

باید باشد....

باید باشد.....




مهدي موسوي بازدید : 4 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

دلم گرفته است هم از تو هم از خودم میدانی چرا؟

برای اینکه دراولین فرصت به دنبال دیگری میرویم

 وهمدیگر را جایگزین می کنیم این عشق است  یا    هوس

اصلا آیا دلی مانده که به عشق پایبند باشیم

چرا نمیخواهیم عشق را در واقعیت حضورش ببینیم

 چرا حرف دلمان را نمیزنیم ومیخواهیم همه بدانند که چه در دل داریم

 و دراخر نمیدانیم چراحرفهای ما به جای دهان ازچشم برون می آید؟




                                                   


مهدي موسوي بازدید : 2 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)


سلام حال شما چطوره خوب هستید چه خبر؟

اینها شده كلماتی كه با هر بار دیدین همدیگر به كار می بریم

ولی نمی دانی چه عشق عظیمی پشت تك تك این كلماتی است كه من می گویم

نمی فهمم در چشمانت چه می گذرد

جرات عمیق شدن در چشممانت را ندارم

می ترسم

اری می ترسم در ان چیزی جز عشق ببینم

نمی دانم تو در چشمان من عشق را دیده ای یعنی این عشق سراسر در چشمانم هویدا است

نمی خواهم برایم عادی شوی

نمی خواهم برایت عادی شوم

نمی دانم به كجا میرویم به كجا میرسیم

من تو را از ان خود میدانم

و اگر روزی بیایی و خبری داشته باشی

بگویی عشق را یافتی من چطور ویران شدنم را پنهان كنم

و انوقت ....

نمی دانم كجا اوار خواهم شد ولی میدانم دیگر چیزی از من باقی نخواهد ماند

و جایی برای مرمت نمی ماند

كاش می توانستم به همین سادگی

كه كلمات روی برگه می ایند به تو بگویم دوستت دارم خیلی زیاد..

                                                                    

                                                                



برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

مهدي موسوي بازدید : 4 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)



این منم در حیاط خلوتم بی تو
چه قدر مظلومانه تنها
بی ستاره ترین ام در این شب ها
عبور سایه ات از دیوار حیاط خلوتم
افسوس که تکرار نخواهد شد
درخت هست،سیب هم
همان درخت سیب سرخ رو به پنجره
ولی باز افسوس که به دستت سیبی
جدا از بند شاخه نخواهد شد !
چه به چشم به هم زدنی رفتی
که من بمانم و سکوت سرد و دلگیری عصر هر روز
من و چوبه ی دار
که خاطراتت را به جرم نبودنت قصاص کنم !
نمکی در کوچه می زند داد:
میخرم دار و ندار.....
بفروشم یا نه؟
خاطراتت را چند بفروشم؟!
به قیمت تباهیه احساسم در بی تو بودنم ؟!
یا به قیمت تنها یک لحظه با تو بودنم ؟!
بکنم دل ز حیاط و بکنم دل ز حیات ؟!
در دو راهی ماندم...
سر سپارم به کدامین راه نجات ؟
نمکی رد شد و رفت
نه فروختم چیزی !
نه به دار آویختم خرمنی از خاطره را !
شکستم تنها تا مرگ فرسخی از فاصله را  !
بین من و تو
تنها یک نفس فاصله است
نفسی که دمش درد و
باز دمش باز درد است
نفسی که علت جریان حیات
در رگ های تن تب دیده ی تنهای من است  !
ولی برای شاهرگ گردن من
تاب عبور این همه رنگ سرخ سنگین است !
 راهی نیست...
جز این که با طناب به گلویم سدی بزنم
سد کنم عبور نفس های تلخ بی تو بودن را
پس....
عکسی از خود را نهادم کنار قاب مشکی نوار عکس تو
به یاد آوردم آن لحظه که
جدا کرده بود مرگ دستم از دسته تو
زدم مشکی نواری به گوشه عکسم
از عمری که خدا داده بود از هر دمش کردم سپاس
با اجازه اش پای دار
به جرم نداشتنت این بار خود را کردم قصاص... !


                                                  




برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید
مهدي موسوي بازدید : 2 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)


کسی که نقطه اغاز هر چه پرواز است .....

تویی در سفر عشق خط پایانی .....

تویی بهانه ان ابرها که میگویند.....

بیا تاصاف شود این هوای ابری.....

کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق ......

بیا که یاد تو ارامشی است طوفانی



                                          مهرناز





.............................................................................................................................................




همیشه در سختی ها به خودم می گفتم

” این نیز بگذرد ..”

هنوز هم می گویم ..

اما حال می دانم آنچه می گذرد عمرِ من است ، نه سختی ها














سلام بچه ها

امیدوارم که حال همه شما خوب باشه

البته فصل امتحان کی حالش خوبه!!!!!!!

دوستان ببخشید که جواب کامنت رو نمیدم

ولی همشو میخونم

نمیدونم چجوری ازتون تشکر کنم

واقعا بهم انرژی میدین با کامنتهاتون

برای همه شما لحظه های خوبی رو آرزو دارم


آرامش . سهم .قلبی است كه در تصرف "خداست" .

قلب تون آرام .ولحظات تون . "خدایی" . باد


مهدي موسوي بازدید : 4 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)



من آن بازیچه ای هستم

که میرقصم به هر سازت


تو میخندی به کبر آخر به این چشمان گریانم


خدایی ناخدایی


هرچه هستی غافلی یارب


که من آن کشتی بشکسته ای در کام طوفانم


توئی قادر توئی مطلق


نسوزان خشک و تر باهم


که من فریاد نسلی


عاصی و قومی


پریشانم










زندگی

"زندگی" بـه من آموخـت . . .

آدمها نـه " دروغ " می گویند

نه زیر " حرفشان " می زنند .

اگر " چیزی " می گویند . . .

صرفا " احساسشان " درهمان لحظه سـت

نبـایـد رویش " حساب " کرد 

مهدي موسوي بازدید : 1 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)


من عاشقانه هایم را

روی همین دیوار مجازی می نویسم !


از لج تـو . . .



از لج خـودم . . .


که حاضر نبودیم یک بار


این ها را واقعی به هم بگوییم. . . !







می گویند : سـاده نیست . . .

گذشتن از كسى كه گذشته هایت را ساخته و آینده ات را ویران كـرده ...!!!


امـا من گذشتم . . .












گاهی هیچکس نیست تا باهاش درد دل کنیم ....

دلت میخواد با یکی حرف بزنی ..... درد دل کنی 


اونوقت یه چیزی ته دلت بهت میگه :


با اونی که اون بالاست حرف بزن 


ناخود آگاه رو میکنی سمت آسمون 


میگی خدایا ................


مهدي موسوي بازدید : 3 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)
گاه می اندیشم...

چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم

همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران

وخدایی که زلال تر از باران است











نگران چی هستی؟

گاهی  خدا   درها و پنجره ها را قفل میکنه

زیباست اگر فکر کنی بیرون طوفانه

و

خدا

میخواد از تو محافظت کنه

پس بخند









وقتی سکوت خدا را در برابر عبادتت دیدی،

نگو خدا با من قهر است.

او به تمام کائنات فرمان سکوت داده،

تا حرف دل تو را بشنود.

پس حرف دلت را بگو....











بعضی وقتها باید یقه‌ ی احساست را بگیری

با تموم قدرت سرش داد بزنی و بگی:

تورو خدا بسه‌

بسه‌ دیگه‌ تا حالا هرچی کشیدم  از دست تو بود





مهدي موسوي بازدید : 2 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

خودت رو دوست داشته باش و برای خودت دعا کن!

برای خودت دعا کن که آرام باشی

وقتی طوفان می آید، تو همچنان آرام باشی

تا طوفان از آرامش تو آرام بگیرد

برای خودت دعا کن تا صبور باشی؛

آنقدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه آسمون کنار بروند وخورشیددوباره بتابد

برای خودت دعا کن تا خورشید را بهتر بشناسی

برای خودت دعا کن که سرسفره ی خورشید بنشینی و چای آسمانی بنوشی

برای خودت دعا کن تا همه ی شب هایت ماه داشته باشد

چون در تاریکی محض راه رفتن خیلی خطرناک است

ماه چراغ کوچکی است که روشن شده تا جلوی پایت را ببینی

برای خودت دعا کن تا همیشه جلوی پایت را ببینی؛

آخه راهی را که باید بروی خیلی طولانی است

خیلی چاله چوله داره؛

دام های زیادی در آن پهن شده و باریکه های خطرناکی داره

پر از گردنه های حیران و سنگلاخ های برف گیر است

برای خودت دعا کن تا پاهایت خسته نشوند و بتوانی راه بیایی

چون هر جای راه بایستی مرده ای

و مرگی که شکل نفس نکشیدن به سراغ آدم بیاید، خیلی دردناک است

هیچ وقت خودت را به مردن نزن!

برای خودت دعا کن که زنده بمانی

زنده ماندن چند راه حل ساده دارد

برای اینکه زنده بمانی،

 نباید بگذاری که هیچ وقت بیشتر از اندازه ای که نیاز داری بخوابی

باید همیشه با خدا در تماس باشی تا به تو بیداری بدهد

بیداری هایی آمیخته با روشنایی، صدا، نور، حرکت

تو باید از خداوند شادمانی طلب کنی

همیشه سهمت را بخواه

و بیشتر از آنچه که به تو شادمانی ارزانی می شود،

 در دنیا شادمانی بیافرین تا دیگران هم سهمشان را بگیرند

برای اینکه زنده بمانی باید درست نفس بکشی

 و نگذاری هیچ چیزی سینه ات را آلوده کند

برای اینکه زنده بمانی باید حواست به قلبت باشد

هرچند وقت یکبار قلبت را به فرشته ها نشان بده

و از آنها بخواه قلبت را معاینه کنند

دریچه هایش را، ورودی ها و خروجی هایش را

 و ببینند به اندازه ی کافی ذخیره شادمانی در قلبت داری یا نه!

اگر ذخیره ی شادمانی هایت دارد تمام می شود،

 باید بروی پشت پنجره و به آسمان نگاه کنی

آنقدر منتظر بمان و به آسمان نگاه کن تا بالاخره خداوند از آنجا رد بشود

آن وقت صدایش کن

به نام صدایش کن

او حتماً برمی گردد و به تو نگاه می کند و از تو میپرسد که چه می خواهی؟!

تو صریح و ساده و رک بگو

هر چیزی که می خواهی فقط از خدا بخواه

خدا هیچ چیز خوبی را از تو دریغ نمی کند

شادمان باش

او به تو زندگی بخشیده است و کمکت می کند که زنده بمانی

از او کمک بگیر

از او بخواه به تو نفس، قدم زدن، کوه، سنگ، دریا، شعر، درخت، تاب، بستنی،

سجاده، اشک،حوض، شنا، راه،  دست، آلبالو، لبخند، دویدن و عشق... بدهد.


آن وقت قدر همه ی اینها را بدان و آن قدر زندگیت را ادامه بده

 که زندگی از اینکه تو زنده هستی به خودش ببالد !

و در نشیب و فرازهای زندگی ات دیگران را نیز فراموش نکن ...

مهدي موسوي بازدید : 5 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)


اي عشق، شكسته ايم، مشكن ما را

اينگونه به خاك ره ميفكن ما را

ما در تو به چشم دوستي مي بينيم

اي دوست مبين به چشم دشمن ما را

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 17
  • بازدید کلی : 363